سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوروش
 
قالب وبلاگ
آخرین مطالب
لینک دوستان

http://barzrood.com//files/cache/files_villages__atashkadehharpak3_20090420_990952819_r%5Bw350h350mresizeByMaxSize%5D.jpg


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/4/22 ] [ 3:8 عصر ] [ ویدا محمدی ] [ نظرات () ]

این اتشکده دروسط روستا ودر دامنه ی کوهی با شیب تند قرار گرفته است و شامل سه طبقه است.اگر کمی به خصوصیات ساختمانی این اتشکده دقت کنیم متوجه می شویم که این بنا از عهد ساسانی به جای مانده است.

عده ای نام این اتشکده را تغییر یافته ی کلمه ی "هرپک"(herpak) که در گویش ابیانه ای ها به معنی "زیر پله" است.اما عده ای دیگر این نام را به هارپاک که چهرهای بزرگ وبرتر در تاریخ هخامنشی وماد است نسبت می دهند.در هیچ نقطه ای از ایران اتشکده ای به این نام وجود ندارد اما دلیل وجود داشتن این اتشکده با این نام را در ابیانه را می توان پایبند بودن مردم این خطه به سنت هایشان دانست.

داستان هارپاک از این قرار است:

هوخشتره ( شاه ماد ) پس از نابود کردن  آشور به سال 612 ق.م وایجاد امپراطوری ماد ثروت بزرگی برای فرزندش به ارث گذاشت.اما فرزند وی به جای محافظت از این ارزش ها به ظلم کردن و عیاشی پرداخت. شبی خواب دید که از شکم دخترش ( ماندانا ) چشمه ای جوشید که سراسر اسیا را در بر گرفت. تعبیر خواب او چنین بود که دختر او ماندانا پسری به دنیا خواهی اورد که سلطنت را از وی خواهد گرفت.شاه ماد ماندانا را به کمبوجیه

_که مردی نجیب بود_ داد به امید اینکه از وی فرزندی ارام و نجیب مانند خودش به دنیا خواهد امد.

ماندانا کورش را به دنیا اورد و دوباره خواب پادشاه به گونه ای دیگر تکرار شد  واین شاه کوروش را به هارپاک  _وزیر خود_ سپرد تا کورش را نابود سازد و هارپاک نیز از کشتن این کودک صرفنظر کرد و او را به چوپان دربار (مهرداد )  سپرد و این طفل در قصر پدرش بزرگ شد.سرانجام روزی شاه ماد فرزند ماندانا را شناخت و درصدد انتقام گرفتن از هارپاک بر امد  وتا انجا که دستور داد پسر وی را کشتند و در یک مهمانی گوشت  بدن پسر به خورد پدر دادندهارپاک  با این وجود که از ماجرا با خبر شده بود ولی سکوت کرد.هنگامی که کورش در پارس دست به قیام زد شاه ماد هارپاک را به فرماندهی سپاه برای سرکوب کردن کورش برگزید  وهارپاک نیز فرصت را غنیمت شمرد ودر اولین فرصت سپاه را تسلیم کورش نمود و کورش نیز پایتخت ماد را فتح کرد و سلسله ی ماد منقرض شد.و کورش به پاس بزرگواری هارپاک دستور داد تا در جای جای ایران اتشکده هایی را به نام هارپاک بنا کنند.که یکی از انها احتمالا اتشکده ی ابیانه است.

آتشکده هارپاک در ابیانه


 


[ یادداشت ثابت - چهارشنبه 91/4/22 ] [ 2:58 عصر ] [ ویدا محمدی ] [ نظرات () ]

http://www.crystalinks.com/cyrusgreat.gifانسان بالدار


[ یادداشت ثابت - سه شنبه 91/4/14 ] [ 1:39 عصر ] [ ویدا محمدی ] [ نظرات () ]

 2


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 91/4/6 ] [ 4:23 عصر ] [ ویدا محمدی ] [ نظرات () ]

کوروش کبیر (529-580 قبل از میلاد) اولین امپراتور هخامنشی بود. او کسی بود که حکومت پارس را با در هم آمیختن دو قبیله اصلی ایرانی - مادها و پارسیان- به وجود آورد. از او به عنوان کشورگشایی بزرگ یاد شده است زیرا در زمانی، حاکم بزرگترین امپراتوریهایی بود که تا کنون به وجود آمده اند. او به خاطر بردباری بی مانند و رفتار بزرگ منشانه اش در برابر مغلوبین جنگ نیز شهرت فراوانی دارد.


کوروش به محض غلبه بر مادها، دولتی را برای این قلمرو خود در نظر گرفت و مامورین دولتی را از بین بزرگان هر دو قبیله برگزید. پس از فتح آسیای صغیر(شبه جزیره بزرگی که در میان دریای مدیترانه و دریای سیاه قرار دارد)، کوروش سپاه خود را به سمت مرزهای شرقی حرکت داد. با ادامه حرکت به سمت شرق، او سرزمینهای مسیر خود تا رود سیحون ( آمودریا) را فتح کرد و پس از عبور از سیحون، به سی دریا در آسیای مرکزی رسید و در آنجا به منظور دفاع از این مرزها در برابر هجوم قبایل کوچ نشین آسیای مرکزی، شهرهایی با برج وباروی مستحکم و نیرومند بنا کرد.

پیروزیهای کوروش در شرق موجب شد تا موقعیت برای فتح غرب مناسب شود.حالا نوبت بابل و مصر بود. زمانی که کورش بابل را فتح کرد، به یهودیان ساکن آن اجازه داد تا به " سرزمین موعود" باز گردند و با برخورد توام با احترام و مدارا با اعتقادات مذهبی و آداب و رسوم نژادهای دیگر، به عنوان یک فاتح آزادی بخش، مشهور شد و امروز نام کوروش، به عنوان یکی از محبوب ترین و مورد احترام ترین امپراتوران در تاریخ به ثبت رسیده است.

فرمان کوروش کبیر
فرمان کوروش کبیر که بر روی یک استوانه گلین، به خط میخی و به زبان آریایی نوشته شده است، در 1878 در جریان حفاریهای محل تمدن بابل، به دست آمد. در این فرمان، کوروش، شیوه رفتار انسانی با ساکنان سرزمین بابل را برای فاتحان ایرانی شرح داده است.

این سند به عنوان اولین منشور حقوق بشر شناخته شده است و در سال 1971، سازمان ملل متحد ترجمه متن آنرا به تمام زبانهای رسمی به چاپ رساند و آن را در اختیار دفاتر این سازمان در کشورهای مختلف قرار داد.

در اینجا بخش آغاز این فرمان را می خوانید:
"آنگاه که من به آرامش و بی آزاربه بابل در آمدم در میان هلهله و شادی اورنگ فرمانروایی را در در کاخ پادشاهی استوار داشتم ... بی شمار سپاهانم به صلح در بابل گام بر داشتند. روا نداشتم کسی وحشت را بر سرزمین سومر و اکد فرا آرد. نیازمندیهای بابل و تمامی پرستشگاه های آنان را پیش دیده داشتم و در بهبود زندگی همگان کوشیدم. همه یوغ های ننگین بردگی را از مردمان بابل بر داشتم. خانه های ویرانشان را آباد کردم. به تیره بختیهاشان پایان دادم. مردوک مهتر خدای، از کردارم شاد شد و به من کوروش، پادشاهی که او را نیایش کرد و به کمبوجیه پسرم ... و به همه سپاهیانم، مهربانانه برکت داد از ته دل در پیشگاهش خدایگانی والای او را بس گرامی داشتیم. و همه پادشاهانی که در بارگاه خود به تخت نشسته اند در چهار گوشه جهان از فرا دریا تا فرو دریا ... همه ی پادشاهان باختر زمین که در خیمه ها سکونت داشتند برای من خراج گران آوردند و در بابل بر پایم بوسه زدند. از... تا شهرهای اشور و شوش آگاده اشنونا شهرهای زمبان مورنو در تا قلمرو سرزمین گوتیوم شهرهای مقدس فراسوی دجله را که پرستشگاه هاشان دیر زمانی ویران بود مرمت کردم و پیکره ی ایزدانی را که میان آنان جای داشتند به جای خود بازگرداندم و در منزلگاهی پایدار اقامت دادم. تمام مردمان آواره را جمع کردم و خانه هاشان را به آنان باز گرداندم ... اجازه دادم همگان در صلح بزیند."


[ یادداشت ثابت - دوشنبه 91/4/6 ] [ 3:45 عصر ] [ ویدا محمدی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 2
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 46593